دربارهی آلن دوباتن
دوباتن نویسندهی کتابهای پرفروش «فلسفهی زندگی روزمره» است. او دورهی دکترای فلسفهی دانشگاه هاروارد را برای نوشتن کتابهایی که بتوانند نظر عموم مردم را جلب کنند، رها کرد و احتمالاً باید اعتراف کنیم که در این کار موفق هم شد. این را میتوان از اولین کتابش با عنوان «جُستارهایی درباب عشق» که دو میلیون نسخه فروش داشته، کاملاً فهمید.
تمام تلاش او این است که بتواند اندیشهی فلاسفه و ادیبان مختلف را به زبان ساده برای مردم بنویسد، یا به شکل برنامههای تلویزیونی یا رادیویی یا به شکل سخنرانیهای مختلف با مردم در میان بگذارد.
پروست و شوپنهاور چگونه یاری میکنند؟
از جمله کتابهایی که به طور مستقیم به این ایدهی او اشاره دارند، میتوان به «پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند» و «تسلیبخشیهای فلسفه» اشاره کرد. اگر شما هم جزو آندسته از افرادی هستید که حوصله و وقت ندارید تا مثلاً رمان هفت جلدی «در جستجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست را بخوانید، شاید کتاب آلن دو باتن به شما کمک کند تا به بخشهایی از آن و ایدههایی که پروست در سر داشته بیشتر آشنا شوید. ناگفته نماند که خودِ «آلن دو باتن» بهترین خلاصه از این رمان طولانی را درآورده است. همچنین اگر شکست عشقی خوردهاید، دو باتن میتواند در کتاب «تسلیبخشیهای فلسفه» از نگاه شوپنهاور برای شما پیشنهادهایی داشته باشد.
یک هفته در فرودگاه
یکی از ویژگیهای آلن دو باتن این است که موضوعها را از زوایای مختلفی تحلیل میکند، او غیر از فلسفه، نگاه ویژهای به روانشناسی و ادبیات نیز دارد و این را میشود در مدل کتابهایش دید. همین است که برخی نوشتههای او را «رواندرمانی از طریق فلسفه» مینماند. او میل دارد که نوشتههایش را زندگی کند. بنابراین عجیب نیست که برای نوشتن کتاب «یک هفته در فرودگاه»، چندین هفته در فرودگاه بنشیند و کتابش را بنویسد. جالب است بدانید که فرودگاه هیثرو که دوباتن در آن کتابش را نوشت، بعد از انتشار کتاب، ده هزار نسخه از آن را به مسافرانش هدیه داد.
چرا آلن دوباتن یک احمق است!؟
دوباتن در نوشتههایش دربارهی زندگی روزمره طنز ظریفی هم دارد. این احتمالاً از تسلطی نشات میگیرد که او از فلسفه دارد، بنابراین به خوبی میتواند دلمشغولیهای روزمرهی انسانها را درک کند و با نگاه فلسفی و به زبان ساده به آن بپردازد. البته خیلیها دیگر او را یک چهرهی آکادمیک و فیلسوف نمیدانند. به ویژه نویسندهی مقالهی «چرا آلن دوباتن یک احمق است»، با غلظت بیشتری به آن معتقد است!
از او کتابهای مختلفی به فارسی ترجمه شده است، تمام کتابهایی که در متن به آن اشاره شد، به فارسی ترجمه شدهاند، غیر از اینها، کتابهای «معماری شادمانی»، «هنر سیر و سفر» و «خوشیها و مصائب کار» از جمله دیگر کتابهای اوست که به فارسی ترجمه شدهاند.
بسیار عالی بود. اسمش رو نشنیده بودم.
خونه تکونی هم مبارک
ممنونم…
یه کتاب ازش معرفی کردم توی این لینک «http://minakhany.com/?p=619». کلاً نویسندهی سادهنویسیه، میارزه کتابهاش رو بخونی.
خب شاید تکراری باشه ولی لازمه که بگم ممنون بابت تموم فعالیت هاتون ،
صداقت فصل مشترک نوشته هاتونه . همیشه از شما یاد می گیرم استاد…
ممنونم از محبتتون، لطف دارید 🙂
وقتی داستان آخر اروین یالو م خوندم نشان از اساطیری داشت که نباید می داشت. بوی بد درد می داد.بیش از آنکه آن زن قابل ترحم باشه روانشناسش قابل ترحم بود.انگار اون روانشناس گسیختی داشت که هیچ وقت ازش بیرون نیومده و سعی داشت آروم آروم توجیه اش کنه.
همه آدما همین طورند.
منظورم توهین به روانشناسان نبود.
امشب بدترین شب کابوسیه که دارم تجربه اش می کنم.خوابم نبرد این کتاب را خوندم مثل همه دیونه های این دنیا کتاب را فصل یکی مونده به آخر دارم می خونم. سال پیش فصل ۱ را خوندم.
خب احتمالاً اینجوری کل داستان رو از دست بدین، و ظریفکاریهاش رو دقیق متوجه نشید.
کدوم کتاب یالوم رو دارید میخونید؟
توی دو تا از کتابهای داستانیش یه درمانگری هست که به درمانجوهاش یه احساسهایی داره. در «وقتی نیچه گریست»، بروئر به «برتا»، در «دژخیم عشق» یک داستان خیالی دربارهی میل درمانگر به درمانجو داره.
کتاب مامان و معنای زندگی !
در این کتاب اسطور بیش از حد بیداد می داد ، کهن الگو های بسیار !!!
اما برعکس نظر شما با این روشی که من کتاب می خونم شاید مقداری دیوانه وار باشه اما «مرگ مولف» در روایت شناسی را بیشتر درک می کنم، مولف دیگر بر روی من تسلط ندارد. کافیه امتحان کنید.
خب اصولاً من دنبال مرگ مولف نیستم، بنابراین احتمالاً خیلی علاقهای به این مدل نداشته باشم.