عمومی یا خصوصی؟
صفحهی اینستاگرام شما پابلیک است یا پرایوت؟ چه پستهایی را در فیسبوک برای همه باز نگه میدارید و کدامها را فقط دوستانتان میبینند؟ دربارهی مسائل خصوصیتان توییت میکنید یا صرفاً به مسائل اجتماعی-سیاسی یا کاری خودتان میپردازید؟ اصولاً آدم محافظهکاری هستید یا ترجیح میدهید تمامی آدمها شما را «تماشا» کنند؟ چه بخشهایی از زندگی خودتان را با دیگران به اشتراک میگذارید؟
اینها پرسشهایی هستند که شاید خودتان هم به آن فکر کرده باشید. اصولاً اینکه آدمها تا چه حد از زندگی خصوصیشان را با دیگران به اشتراک میگذارند، میتواند بخشهایی از فضای روانی آنها را نیز نشان دهد. اینکه چقدر مالک لحظههای خصوصی خودتان هستید یا مالکیتی روی آن حس نمیکنید و آن را با دیگران به اشتراک میگذارید، موضوعی است که به نگرش و جهانبینی شما ارتباط پیدا میکند که آنهم از وضعیت روانشناختیتان میتواند نشات گرفته باشد. اما این تمام ماجرا نیست، بویژه پلتفرم اینستاگرام، ما را با شکل تازهای از اشتراک زندگی خصوصی با دیگران آشنا کرده است.
[quote font_size=”14″ arrow=”yes”]«هاپر» شرکتی است که بر تحلیل پلتفرم اینستاگرام تمرکز دارد. آنها طی پژوهشی در ابتدای سال میلادی جاری تخمین زدهاند که «سلنا گومز» خواننده و بازیگر جوان هالیوود، با ۱۳۰ میلیون نفر فالوور در اینستاگرام، برای ارسال هر عکس تبلیغاتی در صفحهی اینستاگرامش، بیش از ۵۵۰ هزار دلار دریافت میکند. در ردهی دوم «کیم کارداشیان» برای هر عکس ۵۰۰ هزار دلار و در ردهی بعدی «کریس رونالدو» برای ارسال هر عکس ۴۰۰ هزار دلار دریافت میکنند. برای سلبریتیها افشای فضای خصوصی درآمدزاست. با وجود این، شاید تعداد کمی از آدمها باشند که بتوانند تحمل کنند که مثل «کیم کارداشیان» بخشی از بدنشان در تیررس دائمی دوربینها باشد.[/quote]
حریم خصوصی کودکان
بویژه این موضوع دربارهی به اشتراک گذاشتن ابعاد مختلف زندگی کودکان در فضای اشتراکی نیز اهمیت پیدا میکند. صفحهی کودکان در فضای اشتراکی عموماً طرفداران زیادی دارد. اما چقدر این کار اخلاقی است؟ ما تا کجا حق داریم که ابعاد زندگی فردی که خود قادر به تصمیمگیری دربارهی حریم خصوصیاش نیست را با دیگران به اشتراک بگذاریم؟ اینها سوالهایی هستند که پاسخ بیواسطهاش این باشد که «ما این حق را نداریم»، ولی این پاسخ کاملی نیست.
مواجهه مشاغل مختلف با حریم خصوصی
غیر از این، برخی مشاغل نیز محدودیتهایی دربارهی اشتراک فضای خصوصی خود با دیگران دارند. رواندرمانگری از این دست مشاغل است.
لوئیس چان، خبرنگار نشریهی گاردین، به سراغ رواندرمانگران رفته و از آنها دربارهی فضای خصوصی زندگیشان پرسیده است. رواندرمانگران بواسطهی ماهیت شغلیشان ترجیح میدهند که دیگران کمتر از زندگی خصوصی آنها با خبر باشند. در واقع این ایده میراث «زیگموند فروید» است. او معتقد بود که بهتر است رواندرمانگران و روانکاوان، تا جای ممکن برای مراجعانشان مبهم باشند. او معقتد بود همین ابهام موجب میشود که مراجعان بتوانند فضای انتقال را تجربه کنند. انتقال شکلی از ارتباط است که مراجع، تجربهای که با آدمهای مهم زندگیاش داشته را با درمانگرش تجربه میکند.
فروید معتقد بود این تنها زمانی امکانپذیر است که درمانگر چیزی از زندگی خودش به مراجعان نگوید و هیچ تعامل غیر درمانگر-درمانجویی با آنها نداشته باشد. اما معروف است که خود فروید ایدههای خودش را نقض کرده بود. برای مثال او با یکی از مراجعانش صبحانه میخورد، به یکی دیگر پول قرض داده بود، به یکی نقاشی فروخته بود و به دیدن رقص یکی دیگر از مراجعانش رفته بود. این درحالی است که در زمان فروید، اساساً «اینترنت» وجود نداشت و او هیچ ایدهای دربارهی «گوگل» نمیتوانست در ذهنش متصور شود.
[quote font_size=”14″ arrow=”yes”]مطالب مرتبط:
حریم خصوصی مراجعان در شبکههای اجتماعی
کدام رویکرد رواندرمانی برای شما مناسب است؟[/quote]
برآیند
خلاصه اینکه تحلیل کردن آنها که همهی زندگیشان را به اشتراک میگذارند، و ربط دادن آن به میل سیریناپذیر آنها برای نمایش خود، برای به دست آوردن نگاه «ابژه» اصلی، یک بخش ماجراست. میتوان حدس زد آنکه نمایش میدهد، درگیر «نگاه دیگری» است. او نتوانسته خود را از «نگاه دیگری» خلاص کند و فضای خصوصی خودش را پیدا کند. ولی این تمام ماجرا نیست. بخش دیگر آن، همراه شدن این نگاه، با درآمد است. موضوع درآمد از فضای خصوصی هم جزو آن پدیدههای تازه است. اساساً قضاوتهای ارزشی سابق، در دنیای امروز چندان پاسخگو نیست. حنای تحلیلهایی از این دست که ما مردمانی هستیم که ولع دیده شدن و نمایش داریم دیگر رنگ ندارد. شاید این بخشی از زیستن در قرن حاضر باشد.
تمام اینها ما را به اینجا میرساند که اساساً تا چه حد «مالک» فضای خصوصی خودمان هستیم؟ همین حالا پلتفرمهایی مثل گوگل یا فیسبوک بیشتر از دوست نزدیک شما دربارهی سلایق، علایق، فیلمهای مورد علاقهتان و دغدغههای ذهنی اخیرتان میدانند. یا همین دستیار صوتی گوشی شما (اگر استفاده میکنید) بیشتر از خانوادهتان دربارهی سوالهای ذهنی شما میداند. حالا شاید سوال ابتدایی یکجور دیگر مطرح شود، فضای خصوصی در دنیای کنونی با معنای قدیم آن، آیا اساساً معنادار است؟
با احترام؛ مهدی میناخانی