[quote font_size=”14″ arrow=”yes”]خلاصه: در این متن سه موج اصلی تعبیر رویا در قرن گذشته را به طور بسیار خلاصه بررسی کردهام. یک: تعبیر رویا از دیدگاه فروید (برآورده کردن آرزوهای سرکوب شده)، دو: از دیدگاه ایگوسایکولوژیستها (توالی تداعیها) و سه: دیدگاه ویلفرد بیون (تکمیل پروسههای ناتمام).[/quote]
تعبیر خواب
تعبیر رویاها احتمالاً پیشینهای به قدمت تاریخ بشریت دارد. پدیدهی رازآلودی که تا قرنها گاهی موجب ترس و دلهره شده، گاهی موجب الهام، گاهی موجب قتلعام و گاهی موجب زایش و فراوانی. تا قرنها حاکمان به طور ویژه یک نفر را داشتهاند که خوابهایشان را تعبیر کند تا بر اساس آن، آینده کشور را دگرگون کنند.
چه کودکانی که بر اساس همین تعبیرها کشته نشدند، چه مردمانی که در قحطی قرار نگرفتند، چه سیاستمدارانی که مورد غضب قرار نگرفتند و چه حکومتهایی که بر اساس همین تعبیرها فرو نپاشیدند.
زیگموند فروید
تعبیر رویا تا پیش از چاپ کتاب جریانساز «تعبیر رویاها»ی زیگموند فروید، به شکل نمادین انجام میشده است. برای مثال «دریا» نماد فضل و دانش، و دیدن «مار» در خواب، نماد خطر یا دشمن بوده است. ولی کتاب فروید، نگاه به خواب را بکلی تغییر داد. او به رویا تعلق خاطر جدی داشت، چطور که آن را شاهراهی برای دستیابی به متریالهای ناخودآگاه میدانست.
تحقق آرزوهای ممنوعه
فروید معتقد بود که خواب یک کارکرد اساسی دارد و آن «برآورده کردن آرزوهای سرکوبشده و ممنوعه» است (اصطلاحاً به آن کارکرد wishfulment گفته میشود). یعنی آنچه که در بیداری میسر نیست یا نمیشود که آن را به حوزهی هشیاری راه داد، در خواب برآورده میشوند. او نگاهی نسبتاً جدی به ایدهی خودش در مورد برآورده شدن آرزوهای سرکوب شده در خواب داشت.
او در کتابش مثالی میآورد از یک از مراجعانش که زنی بود مخالف ایدهی فروید در مورد برآورده شدن آرزو. او یک بار خواب بیربطی میبیند که کاملاً به دور از آرزوهای پنهان و آشکار او بوده است و آن خواب را در جلسه میآورد تا به فروید ثابت کند که ایدهاش غلط است. فروید همان خواب را نیز در راستای برآورده کردن آرزوی زن مراجع برای قانع کردن فروید تعبیر میکند، انگار این رویا به زن کمک میکرده که حرفاش را به کرسی بنشاند، یعنی در راستای برآورده کردن آرزویاش بوده است.
نگهبان بیجیره مواجب
او همچنین معتقد بود رویاها نگهبان خواب هستند، یعنی اجازه میدهند خواب افراد زنده بماند. برای مثال کودکی که خواب میبیند در حال خالی کردن مثانهاش در دستشویی است، احتمالاً از پر شدن مثانهاش در رنج است و عنقریب احتمالا بیداریاش میرود و رویا با این ترفند خواب او را زنده نگه میدارد.
محتوای پنهان
ایدههای فروید به همینجا ختم نمیشود، او ایدهی درخشان دیگری نیز داشت. اینکه خوابها محتوای آشکار و محتوای پنهان دارند و بنابراین سادهلوحی است اگر محتوای آشکار رویا را تعبیر کنیم. در محتوای رویا سه پدیده رخ میدهد؛ «انباشت، جابجایی و تغییر مکان» که روانکاو باید در تحلیل محتوای پنهان رویا در نظر داشته باشد.
نوروساینس
موج دوم تعبیر رویا (بعد از فروید) برآمده از ایدهی نوروساینس اولیه بود که مدعی بود خوابها ایمپالسهای کاملاً اتفاقی کرتکس مغز هستند و هیچ محتوای معنیداری پشت آنها نیست.
ایگو سایکولوژیستهای متاثر از این ایدهی نوروساینتیستها، در تعبیر رویاها دست به تغییر جالب توجهی زدند. آنها محتوای رویا را به طور مستقل بررسی نمیکردند، بلکه آن را در کنار دیگر تداعیها، به عنوان توالی تداعیها در نظر میگرفتند و بنابراین به جای اینکه مستقیماً محتوای رویا را بررسی کنند، آن را در کنار تداعیهای دیگر و در ارتباط با آن تداعیها تعبیر میکردند. این نگرش به تعبیر رویا، نگرش قالب در روانکاوی معاصر است.
بازماندهی روز
نگرش سوم به تعبیر رویا برآمده از تأملات «ویلفرد بیون» بوده است. بیون با استفاده از یکی از ایدههای فروید مبنی بر اینکه بخشی از محتوای رویا «باقیماندهی روز گذشته» است، به تغییر جالبی در تعبیر رویا زد. او معتقد بود که محتوای خواب لزوماً متریالهای سرکوب شده نیستند، بلکه تکمیل پروسهی ناتمام فعالیتهای روان هستند.
این ایدهی بیون، در نوروساینس معاصر نیز اثرگذار بوده است. برای مثال ایدهی برندهی جایزهی نوبل؛ اریک کندل -که به روانکاوی نیز تعلق خاطر فراوان دارد- در مورد همین پروسهی خواب بود. او معتقد بود که رویاها مواد هیجانی را در خدمت خاطرهسازی پردازش میکنند. بیون همچنین فرض را بر این میگذاشت که رویا دیدن لزوماً به خوابیدن نیاز ندارد. او بین «خواب دیدن» و «رویا دیدن» تمایز قائل شد و معتقد بود ممکن است فردی خواب باشد ولی رویا نبیند، همانطور که یک نفر ممکن است بیدار باشد و رویا ببیند.
برآیند
آنکه در روانکاوی معاصر خواب به عنوان یک پدیدهی مستقل مورد بررسی قرار نمیگیرد. برای تعبیر رویا، بایستی در یک فضای کاملاً درمانی و در کنار دیگر تداعیهای فرد در همان حال و بر اساس بافت فردی و زندگی شخصی فرد مورد بررسی قرار گیرد. تعبیر رویای نمادین، حداقل در فضای حرفهای روانکاوی دیگر جایگاهی ندارد. حتا فروید نیز در کتاب «تعبیر رویاها»، این شکل از تعبیر نمادین را صرفاً و صرفاً زمانی مجاز میدانست که هیچ راه دیگری وجود نداشته باشد.
پینوشت: اگر میل دارید به طور حرفهای دربارهی تعبیر خواب در روانکاوی معاصر بخوانید، ما در مجلهی تداعی و در بخش آموزش روانکاوی چند مقالهی مفصل در این باره ترجمه کردهایم. اینجا را ببینید.
مطالب مرتبط: