این تصویر برشی فوقالعاده از زندگی است، تمام آنچیزی که فکر میکنم آدمها باید گاهی در زندگی داشته باشند. زیگموند فروید، یکجایی گفته بود: «چیزی که ما از زندگی فهمیدهایم این است که زندگی شامل دردهای فراوان، ناامیدیهای بسیار و وظایف ناممکن است. آدمها گاهی نیاز به مُسکِنهایی برای زندگی کردن دارند». فکر میکنم آدمی گاهی وقتها باید «مَفری» داشته باشد برای هضم کردن ماجراهایی که برایش اتفاق میافتد. آدمی گاهی نیاز به «فرصت» دارد برای جدا کردن خودش از ماجراها و حل و فصل کردن آنها.
…و کاش کارگردان زندگی خودمان باشیم، و آنجا که نیاز هست، سکانس را نگه داریم و نفسی بگیریم برای ادامهی داستان. آدمی نیاز دارد به این «نفس» گرفتنها، نیاز دارد که یک وقتهایی «حرف» بزند با یک نفر، آنکه میتواند همراهیاش کند برای ادامهی بازی.