مردان ترسو-زنان خیالپرداز
من فکر میکنم مردان ترسو هستند و زنان خیالپرداز. مردان ترسو هستند به خاطر اینکه خیلی نگران قدرت، نیرو و مردانگیشان هستند. همیشه میترسند اینها را از دست بدهند. از این رو، در زندگی همیشه اقدامها را به گونهای انجام میدهند و تصمیمها را طوری میگیرند که حافظ قدرت و تواناییهای آنها باشد، حافظ چیزی باشد که حیاتیترین مسئله وجودشان در نظر میگیرند؛ یعنی در اصل تصویرخود و غرور مردانهی آنها. به این ترتیب، از آنجا که مردان به طور مداوم در معرض و در خیال از دست دادن همه چیز هستند، وجودشان فوقالعاده پر از ترس است. زنان به سهم خودشان به طور آشکار از مردان شجاعتر هستند. مطمئنا زنان ترسهای خودشان را دارند، اما آنها چیزی برای از دست دادن ندارند، زیرا آنها از همان اوایل کودکی با تجربهی فقدان سر کرده بودند. زنان در عین حال که تصمیم میگیرند با هر گونه دشواری رویارو شوند، میدانند که با خطر از دست دادن همه چیز مواجه نیستند، پس بدون تعلل پیش میروند. اما در مقابل ما مردان تصور میکنیم که ممکن است همه چیز را از دست بدهیم. این گونه ترس و دودلی توان ما را میگیرد. ما خیلی راحتتر از زنان میگوئیم: “نمیدانم، حالا صبر کنیم، بگذار ببینم.” میلرزیم و به طور پایانناپذیری تامل میکنیم. ما مردها بدون شک ویژگیهای دیگری هم داریم اما ترسو بودن شکنندهترین ویژگی ما، پاشنه آشیل ما است.
از:
OEDIPUS: The Most Crucial Concept in Psychoanalysis; JUAN-DAVID NASIO
پینوشت: از پروفایل شخصی دوست و همکارِ جانم «صلاح اسمعیلی».
مردان ترسویی که ترسهاشونو پشت نترسیدن قایم میکنن . وقتی روی حرف یه مرد حرف میزنی میترسه وقتی میخای مستقل شی میترسه وقتی بهونه میگیره میترسه …. مادرها کمتر از پدرا میترسن مادرا پذیرفتن که بچه هاشون به استقلال برسن و برن دنبال زندگیشون اما پدرها میترسن ، میترسن بچه هاشونو برای همیشه از دست بدن…. و تمام تلاششونو میکنن که کسی نفهمه میترسن ، حتی وقتی بی بهانهداد و قال میکنن یعنی ترسیدن و فقط یه زنه که میتونه این ترس رو ازشون بگیره….
اصلا میدونین چیه؟ الان فکر میکنم اینهمه پرخاشگری و خشونت مردها برای اینه که در عین حال که باید قوی باشن اما میترسن و این ترس رو نمیتونن بروز بدن پس شروع میکنن به پرخاشگری و داد و قال.
میدونین تجربه به من ثابت کرده هر چقدر بیشتر بترسی بیشتر از دست میدی…
اوه اوه کلاً اعصاب مصاب یوخدی 😉
الان شما هم ترسیدین:-D
والا چه عرض کنم، این کامنت خیلی بی اعصاب بود!
من توی یه کتاب خوندم که چون هم زن و هم مرد از زن متولد میشن، مردا احتیاج دارن که در دوران رشدشون از اون وابستگی به مادر خلاص بشن و هویت مستقل خودشونو به دست بیارن و به خاطر همینه که مردا دوست دارن در مقابل زنها قوی به نظر برسن. ولی زنها احتیاجی ندارن از مادر مستقل بشن. و گفته بود از این که مردا میخوان قدرتمند به نظر برسن نترسین، بهشون اجازه بدین مرد باشن و از زنها خواسته بود که سعی نکنن مثل مردا باشن و قدرتنمایی کنن، چون اینجوری هم از مردا و هم از خود واقعیشون دور میشن.
خیلی حرف زدم ولی این موضوع جدیدی بود که یاد گرفتم و دلم میخواست با یه نفر درمیون بذارم 🙂
جالب بود، ممنون از به اشتراک گذاری.
برعکس این موضوع دربارهی عشق وجود داره. با توجه به این که موضوع عشق اولیه در هر دو جنس مادرِ، در طول رشد و بلوغ عاطفی، زن ها دردسر بیشتر رو متحمل می شن. چراکه مرد باید موضوع اولیه رو به عشق جایگزین که همجنس مادرشِ تبدیل کنه، ولی زن باید موضوع اولیه رو به عشق جایگزین که همجنس مادرش نیست، ابراز کنه، و از این بابت احتمالاً فرایند سخت تری رو سپری خواهد کرد.
بیشتر ما وقتی می بینیمش جیغ میکشیم درست مثل خودمن..شاید هیچ ربطی نداشته باشه ولی جالبه بدونید که آقایون حتی از سوسک هم می ترسند ولی بر خلاف خانم ها جیغ نمی کشند به خاطرقدرت وغرورشون ودر جهت حفظ همین داشته هایشان مثلا خیلی مسلط میرن وسوکس رو له می نمایند در صورتی که ضربانشون سر به فلک کشیده البته اینو من نگفتم محققان انگلیسی گفتند.
و احتمال سکته زدنشونم زیاد میشه وقتی سوسک میبینن و خودشونو کنترل میکنن 😀
البته اگر تکاملی به این موضوع نگاه کنیم شاید یه کم متفاوت باشه. احتمالاً مردها راحت تر بتونن با اینجور رویارویی ها کنار بیان تا زن ها.
بله شما درست می فرمایید.
دوستان لطفاً به عنوان منبع توجه کنید. این مطلب دربارهی ادیپال کامپلکس نوشته شده و با این دیدگاه تبیین میشه.
قبل از نگاه کردن به منبع هم تابلو لود در مورد عقده ادیپه … در مورد کامنت بی اعصابم!!! جدا بی اعصاب به نظر میاد ؟؟؟؟
آره دیگه؛ خودت میگی تابلوئه دربارهی عقده ادیپِ، ولی در کامنت چیزهایی نوشتی که بیشتر به یک درد و دل شبیه تا نظر دربارهی پستی که دربارهی عقدهی ادیپ نوشته شده. به نظرم اومد از یه چیزی عصبانی هستی، اونها رو نوشتی، وگرنه اگر به طور خالص میخواستی درباره پست نظر بدی احتمالاً اینجوری با خشونت نمی نوشتی 😉
خب صد در صد حدستون درست بود پست آخرمو ببینید…. 😀
از توجهی که به کامنتم نشون دادین ممنونم:)
واقعا خیلی جالب بود
یه سوال بی ربط بپرسم؟ به نظرتون به چه دلایلی یه دختر ممکنه هرگز عشق یا نیاز جنسی رو تجربه نکنه؟ یعنی منظورم اینه که احساس نیاز نکنه.
خواهش میکنم.
خب خیلی سوال کلیِ. فکر نمیکنم احساس نیاز نباشه، فکر کنم یه جور سرکوبی باشه، اونهم احتمالاً باید در ریشه خانوادگی-رشدیش دنبالش گشت.
سرکوبی!!!! هعی روزگار….
بله منم کلی پرسیدم. میخواستم احتمال های ممکن رو بدونم مثلا ۱ ۲ ۳ ۴
ووییییی این پست چرا اینقدر خوب بود؟!
آره پست خیلی خوبی بود، دست صلاح درد نکنه با این انتخابش 🙂
Thank you…
ممنونم.
اغلب تمام ترس یک فرد مبتلا به کامیتمنت فوبیک برای خلاص شدن از هیجان و اضطراب فاصله می گیرد.مردان ترسو و تعهد گریز
ودلسرد میشود توصیه میکنم حتما راجع به این بیماری بخونید
نظرم با تاخیر زمانی زیاد از این پست هست . این نوشته رو خیلی خوب درک میکنم . اما این مردهای بیچاره گناهی هم داشتند ؟ اصلا خودشون خبر دارند ؟ اگر هم بفهمند مگه الکیه ؟ خیلی سخته ، به این شجاعت رسیدن ! آدم ترجیح میده بمیره اما شجاع نشه . همه سیستم مغزی و سرشت ، رگ و ریشه آدم باید تغییر کنه . بنظرم خانم ها باید این موضوع رو در مردها درک کنند و به روشون نیارن .